قلب وسعتی دارد به اندازه حضور خدا...

خــدایــــــــــــــا . . .
گـِـــله نـمی کــنم ؛ ولــی
کـمـی آرامــتــر امتحانم کُــن ؛
بـه خـودتــ قَسَـمـــــــ خســتـهـ ام

پیام های کوتاه
پربیننده ترین مطالب

در دنیایی که

همراه اول و آخر خداست

هیچکس تنها نیست...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۵ ، ۰۸:۵۳
تمنا
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۲۳
تمنا
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۱۹
تمنا

وقتی در اوج معصیت تحملت میکنه

وقتی خیلی آرزوهاتو بی آنکه بگی میفهمه و اجابت میکنه

وقتی که میخواد به هر بهونه که هست برگردی به سمتش

حتی با گذاشتن سختی ها و مشکلات جلوی پات

وقتی نیازی نیست برای بودنش التماس کنی

وقتی مطمئن هستی که هرگز دست رد به سینه ات نمیزنه  

حتی اگر هزار بار دلشو شکونده باشی

اون موقع هست که میگی کی جز خدا این همه به من لطف میکنه

کی جز خدا این همه با من مدارا می کنه

و چه زیبا فرمودند حضرت داود (ع)

خدایا سزاوار است که هر کس تو را شناخت 

از رحمتت نومید نشود ...

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۲۴
تمنا



یه داستان میگم بهتره بگم یه تجربه زندگی.

من 3 سال پیش یه درس داشتم اخلاق اسلامی ،


یه روز که این درس رو داشتم ،اون روز مصادف بود با تولدم،

بعد کلاس رفتم پیش استادم گفتم


استاد یه جمله بگو بهم واسه کادوی تولدم....

منتظر بودم بگه فلان کار کن ....فلان کار نکن....


خودم آماده کردم که این جملات بشنوم،


ولی برگشت گفت قدر جوونیت بدون و با  خدا رفیق باش،


بهش اعتماد کن،اندازه یه رفیق بهش تکیه کن،بیشتر از این نخواستم!..

گفت: اگه باهات رفاقت نکرد ولش کن،باهاش مشتی باش ،


ببین باهات مشتی میشه یا نه....واسش حرکت باحال بزن،


ببین چطور سر حالت میاره...

منتظر شد همه بچه ها برن ،یه خاطره از خودش گفت،

گفت: یه روز نشسته بودم توی بالکن ،داشتم با خدا خلوت میکردم،


یه لحظه به خنده گفتم ، خدا من و تو که داریم عاشقانه حرف میزنیم ،


یه بارون میچسبه که بیاد و دیگه محفلمون نورانی بشه،گفت


به جان بچه ام ،یک دقیقه نشد دیدم نم نم بارون زد به صورتم...


گفت اینا رو نگفتم که فکر کنی من آدم خوبیم نه،


خواستم بگم خدا باهات تا تهش میاد..

واقعا حرفای اون روز استاد موی تنم سیخ کرد. هر دفعه با خدا


عهد بستم و رفیقش شدم ،خودش شاهده واسم کم نزاشته ولی من زدم زیرش ...


همیشه هم یاد جمله آخر استادم میوفتم که گفت


اگه دیدی رفاقتتون بهم خورد : " مطمئن باش تو رفاقت به هم زدی"

امیدوارم توی رفاقت با خدا کم نزاریم.

یاعلی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۵۷
تمنا


http://app.akharinkhabar.ir/AndroidOnlineNewsImage.aspx?id=8756687



غصه نخور...
تو خدایـــی داری...
که بزرگ است؛ بزرگ...
و به قول سهرابـــ : در همین نزدیکیست...
ای دل کوچکـــ من...
بگذار غم و غصه ببارد...
شاید
شاید اینبار خـــــدا میخواهد که
پس از بارش غم...
و
پس از خواندن نامش هردم...
آسمان دل تو صـــاف شود
و
نگاهت به همه اهل زمین پاکـــ شود...
شاید اینبار خـــدا میخواهد که خودش چتـــر تو باشد...
که بمانی...
نروی
ودگر بار نگویـــی:
"سهـــراب"
قایقـــت جا دارد؟!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۰۹
تمنا

خدایا

دلم می خواهد دفتر مشقم را باز کنم

و دوباره تمرین کنم!

الفبای زندگی را...

من چیزی شبیه زندگی کردن را

فراموش کرده ام...

می خواهم خط خطی کنم

تمام آن روزهایی را که دلم شکست

دلم می خواهد اگر معلم گفت

در دفتر نقاشیاتان

هر چه می خواهید بکشید

این بار... تنها و تنها

نردبانی بکشم به سوی تو

خدای من

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۰۶
تمنا

چه خوش صید دلم کردی...

سلام ماه منـــــــ

آقا جونم اگه بدونی چقدر دلتنگتم؟اگه بدونی چجوری این روز و شبام به یادتم...اصلا هوا هوای زیارته..



۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۰۹:۲۷
تمنا

غم می آید،من هم سمت تو می آیم  خدایا ...

 

غم می رود،من نیز می روم

 

نمیدانم وجدانم را کجای این راه جا گذاشته ام؟؟!!!

 

این بار کفش هایم را دور می اندازم....

 

هرگز نمی روم.....................

http://mj1.persianfun.info/img/93/1/ElhamBakhsh19/27.jpg



۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۰۸:۱۳
تمنا

خداوندا
ترس های بی دلیلم را که ریشه در باور ضعیفم دارد از من بگیر …

جاری کن چشمه ای از آرامش بی مثال خودت را بر قلبم…

و کنارم باش تا یادم بماند که اول و آخر تویی…

و چون تو هستی پس ترسی نیست…

دستهایم را که بگیری

چشم بسته بدون ترس و دلهره به دنبالت می آیم…

و اعتماد و ایمان دارم که مرا به بهترین جایی میبری که میدانی ...


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۴ ، ۰۸:۱۰
تمنا